ما برای آشناشدن با چه کسی به این دنیا پا گذاشته ایم؟ برای درک کردن چه چیزی ما را به این دنیا آورده اند؟ رشد و کمال ما در این دنیا در چه چیزی است؟ اینها سؤالهایی بنیادین است که هرکدام از ما باید به پاسخ آنها برسیم و زندگی مان را براساس آن پایه گذاری کنیم. پاسخی که در ادیان الهی به این سؤالات داده میشود، خدا و شناخت و عبادت خداست؛ یعنی ما به این دنیا آمده ایم تا با شناخت خدا و عبادت او اوج بگیریم و بالا برویم و به کمال انسانی خودمان برسیم. اسرارآمیزترین عبادتی که در همه ادیان الهی هم به نوعی وجود دارد، نماز است. اینکه روزانه ساعتی به توجه کردن به آن خدای صاحب همه کمالات اختصاص میدهیم و با او نجوا میکنیم.
این نشست و برخاست کمال هم نشین را در ما متجلی و وجود ما را رنگین به رنگ خدا میکند که فرمود: «صبغة ا... و من احسن من ا... صبغة و نحن له عابدون؛ این رنگ خداست و رنگ چه کسى از رنگ خدا بهتر است. ما پرستندگان او هستیم. (بقره:۱۳۸)»، اما هر عملی مقدمه و مؤخره و تشریفاتی دارد به ویژه برای کسی که آن عمل را دوست داشته باشد و بخواهد تمام وکمال آن را انجام دهد. نماز هم مقدمات فراوانی دارد که به کمال و زیبایی آن کمک میکند که در کتب مختلف دینی به آن اشاره شده است؛ اما در این بخش میخواهیم به آنچه در کتب دینی به عنوان تعقیبات نماز آمده است، اشاره کنیم که فلسفه و اهمیت این به اصطلاح تعقیبات چیست؟
وقتی مهمانی به منزل ما میآید، اگر شخص بزرگ و عزیزی نزد ما باشد که از رفتن او خشنود نشویم، وقتی که قصد رفتن از نزد ما داشته باشد و عزم رفتن کند، ما هم چند قدمی با او حرکت میکنیم و گاهی چندبار با او وداع و خداحافظی میکنیم؛ اما اگر به کسی که از پیش ما میرود، علاقه نداشته باشیم که هیچ، از رفتن او خوش حال هم بشویم، وقتی میخواهد برود، شاید درحالی که اصلا از جایمان حرکت نمیکنیم، بگوییم همان در را هم پشت سرت ببند!
قصه نماز هم همین است؛ گفت وگوی روزانه با خدا که اگر آن را دوست داشته باشیم و از تمام شدنش ناراحت شده باشیم، آن را چند قدمی بدرقه میکنیم. تعقیبات از لفظ تعقیب گرفته شده است، یعنی پشت سر کسی حرکت کردن، یعنی ما برای آنکه شأن و تشریفات نماز را رعایت کرده باشیم و نشان دهیم که از تمام شدنش خوش حال نیستیم، لحظاتی در همان مکان نماز مشغول دعا و خواندن اذکار و اورادی که سفارش شده است، میشویم.
در یک حدیث قدسی آمده است که خدای تعالی به کسی که میآید، نماز میخواند، اما چیزی از خدا نمیخواهد، میگوید منِ خدا که به نماز تو نیازی ندارم، آمدی طاعت مرا به جا آوردی، حالا وقت آن است که از من چیزی بخواهی! یکی از موقعیتهایی که گفته اند دعا مستجاب میشود، بعد هر نماز واجب است که انسان بعد از تمام شدن نماز سر روی مهر بگذارد و دعا کند. از خداوند بزرگ میخواهیم که توفیق اصلاح زندگی را با اصلاح عبادت و در رأس آن نماز، به همه ما روزی کند. ان شاءا...